شب یازدهم محرم بیت رهبری سال 95
سلام
ظهر عاشورا بود که به دوست عزیزم زنگ زدم و گفت برای رفتن به بیت رهبری ثبت نام میکنن . ما هم ثبت نام کردیم پنج شنبه صبح از ساعت یازده و نیم در خیابون بیت بودیم . خیلی شلوغ بود چون شب آخر بود . مردم از اراک و شیراز و ورامین کرج و …. او مده بودن مردم تهران هم بودن . ساعت سه در ها بازشد گروهی از مردم به پارکینگ رفتن .ما هم به شوق دیدن رهبر عزیزمون تو صف طولانی مودیم تا وارد حسینیه بشیم اما خیلی زود حسینیه پر شده بود و ما به زینبیه انتقال داده شدیم . خیلی دلمون سوخت رفتیم جلوی تلویزیون نشستیم تا حد اقل آقا رو از اونجا بهتر ببینیم . قبل از نماز حاج آقا فلاح نژاد احکامن فضای مجازی رو برای ما گفتن . اذان که نواخته شد پیش نماز تشریف آوردن و نماز خوندیم . بعد نماز قابل توصیف نیست .روح از بدن هر یک از حضار در حال جدا شدن بود شور و شعفی وصف ناشدنی . حضرت آقا وارد حسینیه شدند چه ابهتی . اشک از چشم های من جاری بود می دونم که دوستان دیگه هم در همین حال بودن . نفسم به سختی در میومد یک لحظه به این فکر کردم که با دیدن امام زمان عج حتما همون دم میمیرم . بعد دوستام برام تعریف کردن که اون ها هم به این موضوع فکر کردن . حضرت آقا که تشریف آوردن هم شروع کردن به شعار دادن . این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده . ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند . مرگ بر آمریکا . لبیک یا خامنه ای لبیک یا حسین است .وکلی شعار های حماسی دیگه . بعد از ده دقیقه نشستیم . دعای توسل خونده شد . وقتی به فراز دوازدهم رسیدیم قشنگترین لحظه بود چون حس قشنگی داشت دعا کردیم که این انقلاب با دستان حضرت خامنه ای به دست امام زمان عج برسه ان شا الله . سپس آقای حسینی سخنرانی کردن پیرامون امام سجاد ، امامت ایشون ، صحیفه سجادیه . و در آخر هم مداحی و سینه زنی بود . بسیار شب خوبی بود ملکوتی و معنوی . شام هم مهمون حضرت آقا بودیم. منم غذا رو آوردم و در کنار خانوادم خوردم . همش به این فک میکنم که راست می گن با ظهور امام زمان عج با یک دم مسیحایی ایشون خیلی از انسان ها به سمت ایشون میان و از سربازانشو ن میشن .
اللهم عجل لولیک الفرج